همه ی ما در ذهن مان فایل هایی داریم که با کسب تجربه شخصی آن ها را پر می کنیم و غالباً در شرایط مختلف با ساده سازی هایی که انجام می دهیم به اطلاعات ذخیره شده در ذهن مان مراجعه می کنیم. انجام این کار یکی از سمی ترین نوع ارجاع و بهره برداری از اطلاعات است که در درس خواندن آفتی فراگیر است.
غالباً با مطالعه تشریحی و روخوانی مطالب این احساس به ما دست می دهد که موضوعات را به صورت کامل فرا گرفته ایم. این فراگیری در واقع بازگشت ذهن به فایل هایی است که قبلاً برای این قسمت از مطالعه ایجاد کرده ایم و احساس یادگیری باعث می شود روش خود را درست بپنداریم.
در مطالعه صرفاً تشریحی یا روخوانی، ذهن از روبرو شدن با شرایط سخت حل تمرین دوری می کند چرا که ذاتاً میل به ماندن در دایره راحتی داریم. دایره راحتی محدوده ای است که چالشی برای ما وجود ندارد و بدون هیچ گونه دغدغه ای کارهای مان را انجام می دهیم. اگر در مواجهه با یک مفهوم یا مبحث ارزیابی 360 درجه ای نداشته باشیم، چینش جورچین(پازل) یادگیری جور نمی شود.
مثال: فرض کنید می خواهید یک جور چین را مرتب کنید. مطالعه تشریحی خیره شدن به جورچین قبل از بهم ریختن آن است. این احساس را داریم که اگر جورچین به هم بریزد تمام جانمایی قطعات را حفظ هستیم و به راحتی می توانیم جورچین را مرتب کنیم. اما به نظر شما این موضوع کارآمد است؟ یا تنها زمانی می توانیم بگوییم می توانیم جورچین را مرتب کنیم که جانمایی قطعات جورچین را با استفاده از داده های نشان دار شروع کنیم و با سعی و خطا و توجه و تلاش به هدف اصلی مان برسیم.
حل مسئله باعث یادگیری فعال می شود و در هر بار حل کردن تست و تمرین با چالشی روبرو می شویم که با انباشت حل این چالش ها، فردی متبحر در حل آن موضوع می شویم و دیگر به فایل های ساکن و پیش فرض های اطلاعات خود بر نمی گردیم. اگر می خواهید درجا نزنید و گام های موثری بردارید تا می توانید تمرین حل کنید.
تابستان فرصت بسیار مهمی برای چینش آگاهانه جورچین های تان است.
پیوسته و هدف مند پیش بروید.
پاسخ دهید