به دلیل خواندن دروس در طول ترم و آمادگی برای آزمونها طبق بودجه بندی برای امتحانات ترم اول اذیت نشدم و مباحث مختلف را بلد بودم.
برای شروع مطالعه ابتدا یک نمونه سوال امتحانی ترم اول حل میکردم تا بفهمم کدام مطالب را کامل بلدم و در کدام مطالب ضعف دارم و همینطور متوجه تیپ سوالات تشریحی امتحانات ترم اول و مباحث مهم میشدم تا بدانم باید روی کدام مباحث بیشتر تمرکز کنم.
بعد از اینکه متوجه اشکالاتم شدم با دوره کردن سریع درسنامه و جزوه برای خودم یادآوری میکردم و بعد از آن قسمت تست حل میکردم تا کامل مسلط بشم. درواقع از روش بازیابی استفاده میکردم.
بعد از تسلط پیدا کردن در ضعفها دوباره به سراغ چند نمونه سوال امتحانی رفتم و این چرخه را تکرار میکردم تا مطمئن شوم که دیگر ضعفی ندارم. با این روش وقتم را برای دوره کردن مطالبی که بلد بودم هدر نمیدادم و تنها برای مطالبی که ضعف داشتم وقت میگذاشتم.
بعد از حل چند نمونه سوال و درست حل کردن تمام سوالات شروع میکردم به تستزنی از درسی که در آن امتحان داشتم. با این کار نیمسال اول را به صورت تستی برای آزمون دوره میکردم. تستهای زماندار بیشتر کار میکردم تا در مدیریت زمان پیشرفت کنم.
نکتهای که خیلی به آن توجه داشتم و سعی میکردم آن را رعایت کنم، این بود که وقتی امتحان درسی مثل فیزیک داشتم دروس دیگر را فراموش نمیکردم و تلاش میکردم در کنار آماده شدن برای امتحان فیزیک از حداقل یک درس دیگر هم تست حل کنم تا هم به جمعبندی دروس کمک کنم و هم تسلطم در دروس و سرعتم در حل سوالات کاهش پیدا نکند.
با این روش توانستم هم نمرات خوبی در امتحانات کسب کنم و هم باعث شد تا بتوانم یک جمعبندی خوب داشته باشم در نتیجه ترازم در آزمون جمعبندی نیمسال اول پیشرفت کرد.
پاسخ دهید